اکثر کابوسهای شبانه را میتوان کم کرد به شرطی که کودک حس کند که بهنگام ترس و وحشت به شما دسترسی دارد و با وجود شما احساس راحتی خواهد کرد. شما هم میتوانید در روشنایی روز به کودکانتان یاد بدهید که آنها چگونه میتوانند رویای خود را هدایت کنند.
به کودکتان احساس امنیت بدهید
به محض اینکه فرزند شما بعد از کابوس دچار وحشت شد، سریع خود را بالای سر او برسانید. از انجام دو کار پرهیز کنید؛ - روشن کردن عجولانه چراغ و - ایجاد قشقرق. زیرا ممکن است فرزند شما نیمه بیدار باشد و اگر شما با این کارهایتان خواب او را به طور کامل نپرانده باشید، ممکن است او درباره به راحتی به خواب رود. روشن کردن چراغ در این مواقع به کودک شما این احساس را القا میکند که بین روشنایی و امنیت ارتباطی وجود دارد و همین امر موجب خواهد شد که کودکان فکر کند که تاریکی ترسناک است. ولی بجای آن میتوانید لامپ هال یا چراغ خواب را روشن کنید و او را در آغوش بگیرید. سعی کنید با او همدردی کنید و بجای اینکه به کابوسهای او تاکید کنید از ترسهای او بپرسید و بعبارتی بجای اینکه از کودکتان بپرسید: «چرا میترسی؟» ، از وی بپرسید: «از چی میترسی؟» . سعی نکنید در پاسخ به کودکتان به وی بفهمانید که این ترسها نامعقول و بیمورد است بلکه به وی این حس را بدهید که شما حامی او هستید و در صورت تجربه ترس در کنار او هستید.
اگر به محتوای کابوسها تکیه کنیم، همه ما میدانیم که این فقط یک کابوس است و کسی کودک شما را دنبال نمیکند.گفتن این مطلب که این فقط یک خواب است و کسی نمیخواهد به تو آسیبی بزند به ندرت کودک را آرام میکند. بجای آن با کودک خود اینگونه همدلی کنید: «میفهمم که چه حس بدی داری. من هم قبلا از این خوابها میدیدم». سعی کنید با لحن آرام حرف بزنید. به او اطمینان بدهید که این اتفاقات حتی اگر در عالم واقعی رخ دهد، من در کنار تو هستم. در این لحظات صدا و لحن آرام شماست که به کودک این اطمینان را میدهد که میتواند دو باره به خواب رود.
اگر کودک کاملا بیدار شده و خواب از سرش پریده است، میتوانی کارهایی را که قبل از خواب برای وی انجام میدهید،تکرار کنید.برای مثال اگر قبل از خواب برای فرزندتان قصه میگویید، سعی کنید این کار را باز انجام دهید. اگر کودک مایل است که در مورد کابوس خود حرف بزند، شما به دقت به آن گوش کنید و سعی کنید به نحوی که قبلا گفته شد با وی همدلی کنید.